تصاویر و ویدئوهای منتشرشده از غزه و اخباری که از این منطقه به جهان مخابره میشود و حتی آمارهایی که منابع فلسطینی از نتیجه جنایتهای بیامان رژیمصهیونیستی در این منطقه اعلام و سازمانهای بینالمللی تأیید میکنند، نمیتوانند بهخوبی ابعاد جنایتهای رخداده در غزه را آشکار کنند.چهار قطعنامه سازمان ملل برای برقراری آتشبس در غزه و توقف حملات رژیمصهیونیستی به این منطقه، در شورای امنیت سازمان ملل وتو شدند که سه قطعنامه را آمریکا وتو کرد و چهارمین قطعنامه که از سوی آمریکا پیشنهاد شده بود، از سوی الجزایر، روسیه و چین مسدود شد. حمایتهای آمریکا از نسلکشی مردم غزه، دقیقا مشهود است؛ حقوق بشر، قوانین بینالمللی، قوانین انسانی، قوانین جلوگیری از نسلکشی و جنایات جنگی کاملا نسلکشی را محکوم کرده، اما وقتی کسی خودش شریک جرم است، طبیعتا توجهی به این قوانین نمیکند و از این نوع قوانینی که بخواهد بر اساس سازوکارهای فعلی جهانی عادلانه باشد جلوگیری میکند و مسلما از مقدماتی که برای جلوگیری از ادامه اینگونه جنایتها بچیند، ممانعت میکند؛ چراکه دست آمریکا با حمایتهایش از اسرائیل و جنگ غزه تا مرفق به خون مردم غزه آغشته شده است.بر اساس اعلامیه حقوق بشر مصوب ۱۹۴۸ میلادی مجمع عمومی سازمان ملل مواد ۱، ۵ و بسیاری از مواد دیگر آن بهصورت صریح بر حقوق اولیه انسانها تأکید کرده و میگوید انسانها آزادند و نمیتوان این آزادی را از آنها گرفت و باید با همه انسانها بهصورت عادلانه و انسانی رفتار کرد و ماده ۵ این اعلامیه اشاره به تحریمهای غیرانسانی و ممنوعیت شکنجه دارد که نباید آنها را برای مناطقی اعمال کرد.در بسیاری از مستندات که مورد تأیید مجامع جهانی قرار گرفته، شکنجه ممنوع است؛ چه جنگی باشد، چه غیرجنگی، چه نظامی باشد، چه نباشد؛ اما میبینیم بهصورت رسمی اسرائیل که یک غده سرطانی است، مردم عادی، نظامی و غیرنظامی و حتی اسرای فلسطینی را شکنجه میکند و از نشاندادن آن به جهان هیچ بیم و هراسی ندارد و مدعیان حقوق بشر هم با افتخار از این قضیه حمایت میکنند.
جنایتهای شدید علیه مردم غزه در طول بیش از ۷۰سال به حد بیسابقهای رسیده و ازخطوط قرمز عبور کرده؛ مانند نسلکشی، تجاوز به زنان و دختران، راندن مردم فلسطین ازغزه و کشف گورهای دستهجمعی؛ بهطوری که اشغالگری و جنایتهای پیدرپی صهیونیستها علیه مردم نوار غزه روزبهروز افزایش مییابد و این حاکی از آن است که هدف رژیمصهیونیستی اشغال سرزمین فلسطینیها بدون مردم آن است.مقابله با پدیده خشونت جنسی مستلزم موضعگیری بینالمللی، منطقهای و حقوق بشری و مجازات عاملان این جنایت است؛ آن هم بهوسیله کسانی که از این ابزار غیراخلاقی بهعنوان راهبرد جنگی جدید استفاده میکنند. این جنایتهای غیرانسانی و غیراخلاقی رژیمصهیونیستی در مقابل چشم و گوش همه جهانیان رخ میدهد و لکه ننگی بر پیشانی جامعه جهانی میزند که خود را مدعی پیشگامی، حفاظت و حمایت از قانون بشر با هدف ایجاد فضایی بهتر برای زندگی همه انسانها میدانند. ما در برابر مدعیان حقوقبشر شاهد قانون جنگلی ورای عدالت و حقوقبشردوستانه هستیم که برای نخستینبار و سیستماتیک از سوی رژیم اشغالگر در حال گسترش است. اثرات ابزار خشونت جنسی شدیدتر از بمباران هوایی و سیاست گرسنگیدادن است، زیرا اثرات مسری دارد و حتی بدون مشاهده عوارض جسمی میتواند باعث مرگ شود.
به نظر میرسد حقوقبشر فعلا لقلقه زبان بسیاری از کشورها شده که میتوانستند با توجه به ابزارها و قدرتهای بیشتری که در دست دارند، جلوی این جنایتها، نسلکشیها و تجاوزات جنسی را بگیرند که متأسفانه چشم بر این واقعیت تلخ بستهاند.
اما در بین کشورهای قدرتمند نمیتوان به آمریکا که خود را حامی و مدعی حقوقبشر میداند و در این قضیه نقشآفرینی میکند، اعتماد کرد، چون آمریکا چهره پلید خود را در قضیه سیاهپوستان و جنگهایی که در برخی کشورهای مختلف جهان راه انداخته و به آنها ظلم میکند، دیدهایم؛ کمااینکه بمباران یمن و حمایت از جنایتهای رژیمصهیونیستی خود حاکی از این قضیه است که آمریکا اعتقادی به حقوق بشر ندارد و دستش تا مرفق به خون بیگناهان جهان آلوده است؛ حقوقبشر برای این قبیل کشورها معنای خاصی ندارد و تنها یک عبارت فریبنده است اما در واقعیت دستشان به خون هزاران انسان در نقاط مختلف جهان آغشته شده وحتی ناقض حقوق شهروندان کشورخود نیزهستند.بخش عمدهای ازاسناد بینالمللی که درحوزه حقوقبشر، حقوقبشردوستانه و حقوق بینالملل وجود دارد، حاکی از آن است که باید از درگیری، رفتار غیراخلاقی، توسل به زور، خشونت و مورد هدف قرار دادن غیرنظامیان پرهیز کرد؛ امید است مجامع بینالمللی متوجه وظیفه خود شوند و در این زمینه گام بردارند.